به گزارش مشرق، مصطفی غفاری، فعال رسانه در مطلبی با عنوان ۱۰ دلیل سیاسی برای رای به قالیباف در کانال خود در تلگرام نوشت:
محمدباقر قالیباف را معمولا از دریچه یک مدیر نگاه میکنند؛ هواداران از توانمندی اجراییاش میگویند و منتقدانش برچسب فسادانگیزی میزنند. اما این نوشته کوتاه روی شخصیت و قابلیتهای سیاسی او متمرکز است. اگرچه او ادعای نظریهپردازی سیاسی ندارد، اما به عنوان کسی که ۲۰ سال است مشق سیاست میکنم، من این دلایل را برای رای به او در هشتم تیر کافی میدانم؛ بهویژه اینکه رقبایش در این صحنه یا ازین مزیتها بیبهرهاند یا دست پایینتری دارند. قالیباف حتی از نسخه ۱۳۹۶ خودش از نظر سیاسی به مراتب جلوتر است. دعوت میکنم شما هم بخوانید و اصلاح یا تکمیل کنید.
۱. کارآمدی: قالیباف بدون آنکه انقلابی پشیمان و شرمگین باشد، میتواند با کارآمدسازی نظام حکمرانی جمهوری اسلامی، هم رضایت عامه مردم را بالا ببرد، هم به مشروعیت نظام کمک کند.
۲. تحولآفرینی: او پیش از این بارها نشان داده در متحول کردن دستگاههای حکمرانی که با عامه مردم سروکار دارند، بازیگر توانمندی است. از نیروی انتظامی که پیش از او چندان خوشنام نبود اما با ایدههایی مثل ۱۱۰ متحول شد تا شهرداری تهران که از یک سازمان خدماتی به نهادی اجتماعی تبدیل شد.
۳. همگرایی: شکافهای سیاسی - اجتماعی بین مردم با مردم و دولت - ملت امروز به آستانه خطرناکی رسیده است. بین نامزدهای موجود، قالیباف تنها کسی است که علاقهای به دامن زدن به این شکافها ندارد، بلکه مراقب است آنها را تبدیل به گسل نکند. این کاری است که او فعالانه اما بیادعا در سالهای ۱۳۸۸ و ۱۴۰۱ انجام داده است.
۴. اجماعسازی: بهخاطر نوع تحلیل و تجربههای متراکم، قالیباف هم پایگاه اجتماعی خوبی دارد هم نزد حاکمیت و نیروهای سیاسی فردی امین و معتبر شناخته میشود؛ در نتیجه از موقعیت اجماعسازی بهتری نسبت به گزینههای دیگر برخوردار است. او در مجلس که جنس کارش مفاهمه و اجماع است، بیشتر از هر زمان در این کار خبره شده است.
۵. ایرانشناسی: دکتر قالیباف سالها تدریس و تحقیق در زمینه جغرافیای سیاسی را در کارنامه خودش دارد و در کالبد تصویری هوایی از بالا به ایران نگاه میکند، نه از منظر تنگ و تاریک قبیلههای سیاسی. این برای رییسجمهوری که در این پیچ تاریخی سکان ناوبری کشور را به دست میگیرد و باید ایران جدید را از دل این جهان پرآشوب بیرون بکشد، یک مزیت رقابتی بیبدیل است.
۶. موازنهسازی: ایران ما امروز به جمع دقیقی از ثبات و تحول نیاز دارد؛ برقراری این موازنه کار سیاستمداری است که هم بتواند ثبات نظام سیاسی را در تلاطم منطقه و جهان تضمین کند هم به نیروهای اجتماعی تحولخواه اطمینان بدهد که میتوانند در تغییرات اثربخش باشند.
۷. تحجرستیزی: بین نامزدهای انتخابات چهاردهم ریاستجمهوری، قالیباف دورترین فرد از تحجر است؛ چه تحجر سنتی و چه تحجر مدرن. فکر سیاسی او برآمده از مکتب امام خمینی است و از آبشخور اندیشههای کسانی مانند استاد جوادی آملی و استاد حکیمی بهره گرفته است.
۸. اولویتیابی: عملکرد قالیباف نشان میدهد برغم تخریبهای سنگین، در مقام کار درگیر حاشیهها نمیشود و خودش را خرج اولویتها میکند. او روی نقاط تحول مدنظرش تمرکز میکند، زمان را هدر نمیدهد؛ و از حاشیه سیاست به مرکز میل دارد، نه به افراط.
۹. شمولگرایی: جنس سیاستورزی قالیباف طوری است که دستکم مردم را چندان به لجاجت یا مهاجرت برنمیانگیزد. عامه مردم و نخبگان فکری و سیاسی میتوانند زیر چتر سکانداری او خودشان را جایابی کنند، نه آنکه فکر اعتراض یا فرار باشند.
۱۰. رضایتمندسازی: جمهوری اسلامی ایران نیازمند بازاندیشی و نوسازی خود بر پایه مردمسالاری دینی است. قالیباف دستکم زبانش تلخ و گزنده نیست و کارنامهاش نشان میدهد در احیای اداره عمومی کارکشته است. چه بسا گشایشهای زبانی و نظری پس از ترمیم اجتماعی و تقویت رضایت مردم از طریق کارآمدی رخ دهد.